همیشه در خیال من کسی عبور می کند
به گوش من مدام تا شور ظهور میکند
مرا که شوق روی او خیال برده از برم
برای بودنش مرا پر از غرور می کند
به عهد خویش خوانده ام تعهدی که بسته ام
مرا به این تعهّدش تب حضور می کند
به جمکران سپرده ام شکایت فراق خویش
که کی چراغ عشق را دوباره نور می کند
شدم دوباره نادم و پریش از گناه خویش
به روز حشر در دلش کمی قصور میکند
یاصاحب الزمان( عج)
سلام عابر غریب،
میان دلواپسی های بی پایان و
کودکانه ی دنیا گم شده ایم
و تو را که گره گشای مهربان عالمی،
از یاد برده ایم .
تو با نهایت دلسوزی و امیدبخشی و
زندگی آفرینی در میان مایی
و ما پراز اضطراب و التهاب ودلواپسی،
بی توجه به تو، دنبال راه چاره ایم …
تو چقدر غریبی، وماچقدرغافل وگمراه و جاهل .ای آخرین حجت خدا، ای کشتی نجات غرق شوندگان
تا نیایی گره از کار بشر وا نشود
درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود
اَللّهُـمَّ عَجـل لِوَلیِّـکَ الفَـرَج